تأملی بر کتاب «کهکشان نیستی»

اثر استاد اصفهانی
بهتازگی #کتاب #کهکشان_نیستی را مطالعه کردم؛ روایتی گیرا و شیوایی از زندگی، منش، و اندیشههای آیتالله سید علی #قاضی. اثری که از تولد تا وفات ایشان را از زوایای مختلف، بهویژه عرفانی، به تصویر میکشد.
هرچند شخصاً علاقهمند به مباحث عرفانی به معنای کلاسیک آن نیستم، اما این کتاب برایم بسیار جالب بود؛ بهویژه در توصیف عوالم برزخی و نیز ارائه روایتی نسبتاً جامع از سبک زندگی فردی که تأثیر عمیقی بر عرفان معاصر داشته است.
با این حال، دو نکته اساسی ذهنم را درگیر کرد:
نوعی بیبرنامگی یا واگذاری کامل حیات به تقدیر و قضا، بدون طرحریزی مشخص.
فقدان شغل یا #کسبوکار مستقل، جز تدریس #رایگان که آنهم بیشتر جنبه معنوی داشت تا معیشتی.
این موارد سؤالاتی را برایم ایجاد کرد:
آیا این سبک زندگی قابل تعمیم است؟ آیا عرفان میتواند بهتنهایی پاسخگوی تمامی نیازهای انسان معاصر باشد؟ نسبت این نوع زیست با مسئولیت اجتماعی، کارآفرینی، و مشارکت فعال در توسعه جامعه چیست؟
در دنیایی که مفهوم زندگی واقعی با طراحی هدفمند، توسعه پایدار، و تعهدات اخلاقی و حرفهای گره خورده، آیا میتوان میان تقوا و توکل از یکسو و توسعه فردی و اقتصادی از سوی دیگر، توازنی برقرار کرد؟ (بهگمان من بله، و حتی باید چنین باشد.)
در نهایت، این کتاب هرچند به بسیاری از این پرسشها پاسخ صریحی نمیدهد، اما قطعاً آنها را در ذهن مخاطب ایجاد میکند و شاید همین بزرگترین ارزش آن باشد.
بهنظر شما در یک عمر کوتاه انسانی، چه نوع تعهداتی باید در اولویت قرار گیرد؟