مرزت را مشخص کن!
عاشورا به معنی مشخص کردن مرزها و خطها است، همان مرز و خطی که انسان را از زمین به آسمان و یا از آسمان به زمین [جهنم] میبرد.
واقعه عاشورا درسهای بینظیری به انسان خِرَدوَرز میدهد، درسهایی که هرگز و در هیچ مکتب دیگری قابل اکتساب و تحصیل نیست، یکی از این درسهای تاریخی، داستان حربنیزید ریاحی است.
شاید آزادگی حر و پشیمانی او همیشه مورد توجه اندیشمندان بوده است، اما آنچه که به نظر میرسد به عنوان یک اصل مقدم بر آزادگی و پشیمانی وی باشد مرزبندی کردن وی میان حق و باطل است.
در واقع این مرز بندی حر بود که وی را حر کرد، تشخیص میان حق و باطل و اعلان عمومی آن و حرکت در راه انتخاب شده بود که او را آزاده ترین آزادهها نمود.
مرز بندی میان حق و باطل مخصوصاً در زمان فتنه که همه چیز غبار آلود است و حق و باطل به ظاهر در هم پیچیده شده، کار دشواری است و ایمان و یقینی قلبی به موضوع را میطلبد.
چه بسیار از یاران علیبنابی طالب (ع) که جانباز راه اسلام نیز بودند اما در تشخیص حق و باطل دچار ضعف و لغزش شدند و راه را از بی راه تشخیص ندادند.
فتنه سال ۸۸ هم از این امر مستثنی نیست، چه بسیار از افراد ذی نفوذ، سیاسیون، علما و اندیشمندان که علی رغم طی شدن ۸ سال از آن واقعه تاریخی هنوز مرزبندی خود را به صراحت با فتنه گران معلوم و یا اعلام ننموده اند.
افرادی که حفظ جایگاه و قدرت را برای خود از اهم واجبات دانسته و با فتنهگر و غیر آن نشست و برخواست دارند و استقرار خود در گردونه قدرت را متکی به حفظ تمامی مراودات خود با همه میدانند.
واقعه عاشورا در آن زمان و ۹ دی در عصر کنونی دو مرزبندی جدی فیمابین ولایتمداران و دنیاطلبان بود، مرزبندی که که خواص آن دوران و این دوران را مورد چالشی جدی قرارداد و چه بسا افرادی که دنیا و آخرت خود را در این راه باختند و نه از گندم ری خوردند و نه بر کرسی قدرت تکیه زدند.
عاشورا درس مرزبندی میان نور و ظلمات، حقیقت و دروغ و عدل و ظلم است، عاشورا نه در آن زمان بلکه در این زمان نیز معیاری بی بدیل برای محک زدند انسانها در مواجهه با ظلم و فتنه و ناعدالتی است.
امید که خداوند منان همه مؤمنان واقعی را هدایت و نام ما را نیز با نام پیروان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) همراه و ما را در زمره محبان و شیعیان ایشان قرار دهد و چنان یقین و شجاعتی به ما عطا فرماید که همواره مرزبندی خود را با حق و جهل ظهور و بروز نماییم. انشاءالله